برگزاری گردهمایی دانش پژوهان کلاس های نج…

مرکز آموزش نجوم و معرفی علوم نوین آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

گزارش تصویری رصد اولین خورشید گرفتگی قرن

در مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

رصدخورشید گرفتگی جزئی

توسط مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

آغاز ثبت نام دوره پاییز1401

در مرکز آموزش نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

گزارش تصویری کلاس های تابستان 1401

مرکز آموزش نجوم حرم حضرت عبدالعظیم (ع) برپا نموده است

 مرکز نجوم و معرفی علوم نوین آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام ، طی چند دوره اقدام به برگزاری کلاسهای طب سنتی نموده است.


            

_مرکزآموزش نجوم و  معرفی علوم نوین آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام، با تغییراتی که در چارت سازمانی اش بوجود آمد و حیطه علوم نیز به وظایفش اضافه شد در صدد برآمد که بجز نجوم در زمینه های دیگری نیز به فعالیت بپردازد، از جمله بحث طب سنتی که از سال 1388 با دعوت از حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد علی آقا رفیعی شروع به برگزاری دوره هایی در این زمینه نمود که بعدها با دعوت از اساتید دیگر از جمله دکتر سید سعید اسماعیلی، دکتر رضا منتظر و دکتر سید محمد سیادتی این کلاسها را گسترش داد .

_با توجه به اقبال عمومی به این رشته و اینکه هدف مرکز از برگزاری این دوره ها صرفاً  حفظ الصحه ( آموزش سبک زندگی سالم ) می‌باشد نه آموزش درمان به دانش پژوهان، این کلاسها متمایز و حائز اهمیت است.

_مباحثی که در طی 26 جلسه در این کلاس تدریس می‌شود شامل مزاج شناسی، تغذیه سالم، هفت اصل ضروری برای سلامتی، رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام، آشنایی با داروهای خانگی و پیشگیری از بیماریها می‌باشد.

از سال 1388 تا کنون، قریب به 1500 نفر از استانهای تهران، لرستان، خراسان رضوی، قم، اصفهان، مازندران، گیلان و سمنان تحت آموزش قرار گرفته اند که خود گویای موفقیت این کلاسها در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) است.

         

مقالات دانش پژوهان سومین دوره طب اسلامی که زیرنظردکتراحمدعلی آقارفیعی تالیف شده ارائه می گردد

فهرست بندی

· جراحی در اسلام و موقعیت پزشکی دروره اسلامی .

· نمونه هایی از تشریح و فیزیو لوژی متون قدیمی پزشکان اسلامی در مقایسه با کتابهای جدید پزشکان غربی

· کتاب " التصریف لمن عجز عن التا لیف " ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی

· آلات وابزار جراحی + عکس

موقعیت پزشکی دوره اسلامی و

جراحی در اسلام

در کتب طبی اسلامی از عمل جراحی تعبیر به “ علاج الحدید “ و “ اعمال بالحدید ” و “ عمل الید ” صناعه الید" "شده است و کلمه “ دستکاری ” که ترجمه فارسی “ عمل الید ” است در کتابهای اسلام نیز دیده می شود .

مسلمانان با در دست داشتن منابع سر شار یونانی و سریانی و ایرانی و هندی ، بسیار زود بر این بخش از پزشکی تسلط یافتند . اغلب رساله های یونانی در قرن سوم در بغداد به عربی ترجمه شدند و پایه دانش جراحی را در خاور نزدیك طی دوره اسلامی تشکیل دادند که شامل موارد زیر می باشند :

- اغلب رساله های حکیم جالینوس در پزشکی در قرنهای دوم میلادی

- رساله ای در جراحی نوشته آنتیلوس در قرن دوم میلادی

- رساله ای در جراحی نوشته افلاطون ( غیر فیلسوف ) پیش از قرن دوم میلاد ی

- اثر گذارترین نوشته یونانی در باره جراحی تالیف بولس اجانیطی ( پائولوس آیگینایی )‌ نیمه اول قرن هفتم میلادی

- مقاله ششم دایره المعارف پزشکی درباره جراحی ، این اثر در قرن نهم میلادی به عربی ترجمه شد و پس از آن مورد استفاده گسترده پزشکان دوره اسلامی قرار گرفت .

در پی جذب سریع پزشکی یونانی – رومی و عناصری از پزشکی ایرانی و هندی در قرن سوم ، سازمان بخشیدن به این دانش در چهار چوبی منطقی و قابل دسترسی ، بسیار مورد توجه قرار گرفت .در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم ، چندین دایره المعارف و تک نگاری پزشکی عربی در زمینه چشم پزشکی تالیف گردید که بعد ها در تکامل جراحی در سرزمین های اسلامی بسیار مفید واقع شد . تقریبا همه دایره المعارف های پزشکی عربی یا فارسی ، فصلی در باره جراحی عمومی داشتند . یکی از پر خواننده ترین دایره المعارف های پزشکی به زبان عربی (( القانون فی طب )) نوشته ابن سینا بود .

ابوبکر محمد بن زکریای رازی از معروفترین پزشکان دوره اسلامی بود که پیش از مرگش در 313 حدود نیم قرن پیش از تولد ابن سینا ، سرپرست بیمارستانی در ری و بغداد شده بود ، گرچه رازی به عنوان پزشک مشهور است ، اما بعضی مورخان او را به نام جراح می شناسند . از مطالعه آثار وی چنین بر می آید که در جراحی صاحب نظر بوده است . وی درباره سنگ کلیه ها و مثانه کتابی نگاشته و در آن تاکید کرده است ، در صورتی که درمان سنگ مثانه با راههای طبی مقدور نباشد ، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام می داده است نام می برد ، رازی اولین طبیبی است که در عالم طب از سل مفصلی انگشتان صحبت کرده است و در شکسته بندی و در رفتگی ها قدم هایی برداشته و آثاری از خود به جا گذاشته است وی در کتاب المنصوری خود باب فشرده ای درباره جراحی نوشته است از جمله در باره تشریح استخوانها و عضلات مغز ، چشم ، گوش ، ریه ، قلب ، معده و کلیه و صفرا … سخن گفته و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخ ها و زائده های آن و نخاع شوکی را به خوبی شرح داده است . رازی نخستین پزشکی است که برخی از شعبه های اعصاب را در سر وگردن شناخته و پیرامون آنها توضیحاتی داده است .

مطالب او درباره جراحی در اوراق و یادداشتهایش پراکنده بود که پس از وی شاگردانش آنها را تحت عنوان کتاب (( الحاوی فی الطب )) گردآوری کردند ، کتاب الحاوی در تاریخ پزشکی در نوع خود یکتاست . فصلی از الحاوی به تشریح و منافع اعضا که زیر بنای فن جراحی است اختصاص داده شده است و در همین کتاب به دقت ها و توجهاتی اشاره کرده است که پیش از عمل و همراه عمل و پس از آن باید به بیمار شود ، مثلا او می گوید روز پیش از عمل باید به بیمار داروهای ملین و مسهل داده شود و شب پیش از عمل بیمار باید حقنه شود تا معده او کاملا تهی گردد و هنگام عمل ، کیفیت خواباندن بیمار در برابر نور و وظیفه پرستار را بیان می کند و پس از عمل ، دستورهای خوردنی و نوشیدنی و خواب و نظافت و آرام ساختن درد را شرح می دهد .

پزشکان بعدی به این کتاب بسیار مراجعه می کردند . حجم زیاد آن موجب می شد که کمتر کسی از عهده رونویسی آن بر آید و برخلاف اغلب دایره المعارف های دوره اسلامی ساختار چندان منسجمی نداشت . با این حال انتقاد هایی هم از آن می شود و یکی از مقاصد علی بن عباس مجوس در نگاشتن کتاب کامل الصناعه الطبیه ، جبران نبود ساختار مناسب و کم توجهی به کالبد شناسی و جراحی در الحاوی بود . مجوسی در کتابی که خود نگاشته بخش عمده ای را به موضوع جراحی اختصاص داده و مطالب زیادی نیز از بخش جراحی کتاب بولس اجانیطی را که از طریق ترجمه عربی با آن آشنا بود نقل کرده است .

مجوسی عمدتا در شیراز فعالیت می کرد . دانشمند معاصر او ابوالقاسم زاهراوی در اندلس بود که دایره المعارف پزشکی عظیم دیگری تالیف کرد . و در پایان آن بابی در باره جراحی آورده ، گرچه زهراوی هم بخش جراحی کتاب خود را بر پایه بخش پزشکی کتاب بوس نوشته است اما بخش جراحی کتاب زهراوی به سبب داشتن تصویرهای فراوان ، ابزارها و سبک نگارش مبتنی بر تجربه شخصی مولف ، اهمیت خاص دارد . این باب به دلیل اهمیتش اغلب جدا از بقیه دایره المعارف پزشکی زهراوی دست به دست می شد .

در بسیاری از کتاب های عربی و فارسی که بعد ها نوشته شد مبحث جراحی به درجات متفاوت آورده شده است . مثلا در نیمه دوم قرن چهارم اخوینی بخاری از شاگردان زکریای رازی که یکی از نخستین کتابهای فارسی را به نام هدایه المتعلمین فی الطب تالیف کرده به اختصار درباره جراحی بحث کرده است . در قرن هفتم ابن قف پزشک دمشقی کتاب العمده فی صناعه الجراحه را نوشت که ظاهرا اولین رساله درباره جراحی است و همه جنبه های مربوط به جراحی را در برگرفته است . بجز چشم که از نظر او رشته ای تخصصی با رساله های ویژه خود بود .

جراحان قدیم بر حسب تخصصی که داشتند ، به چند گروه تقسیم می شوند :

- یک دسته فقط در شکسته بندی و جا انداختن مفصل مهارت داشتند و آنها را ((رداد )) می گفتند زیرا کار آنها رد مفصل بود .

- دسته دیگر کحال یا چشم پزشک بودند که فقط اعمال جراحی روی چشم انجام می دادند ، مثلا (( ناخنک چشم ))‌ را قطع می کردند، (( ترکیاز )) را عمل می نمودند ، سقوط پلک ها را اصلاح می کردند ، در فیستول های (( دمعه ))‌ استخوان را سوراخ کرده ، کوتریزه می نمودند و یا در صورت لزوم با بیستوری برش داده ، سینوس ها را باز می کردند و کاتاراکت ( آب مروارید )‌ را بخوبی عمل می کردند .

کتاب گنجینه داور و درمان صفحه 28 اختراع بلفاروستا که امروز نیز در چشم پزشکی بکار می رود به محمد به زکریای رازی نسبت داده شده است ، هم چنین در دائره المعارف پزشکی فرانسه در ذیل کلمه poreapa اعتراف کرده اند که نخستین کسی که فورسپس ( پنس ) را برای بیرون آوردن بچه از زهدان اختراع کرده ، ابن سینا بود .

- یک عده از جراحان قدیم هم روی همه بدن کار می کردند ، لوزه ها را بر می داشتند ، قسمتی از لهاه را در صورت لزوم قطع می کردند ، پلیپ بینی را عمل می کردند . تراکتوتومی (( هر گاه لزوم پیدا می کرد یکی از اعمال رایج و معمولی بود ، پلورزی چرکی و هیدروتوزراکس را عمل می کردند و چرک سینه و آب را خارج می ساختند . عمل سنگ مثانه هیدروسیل ، واریس ، فتق ، بواسیر ، سقط مقعد ، سقط زهدان ، را نیز به به روش جراحی درمان می کردند .

- سه عمل شکسته بندی (جباره ) خونگیری ( فصد ) و داغ کردن ( کی ) شیوه های بسیار کهن بومی در خاور نزدیک پیش از اسلام و در یونان باستان بودند . در مورد داغ کردن ، محلولهای خورنده یا میله آهنی داغ نه فقط برای بند آوردن خونریزی بلکه برای مداوا استفاده می کردند . در جهان اسلام خونگیری و داغ کردن را بیشتر دلاکها و بادکش کنند گان و اشخاص دیگری غیر از پزشکان فاضلی که رساله ها را می نگاشتند انجام می دادند ، در هر حمام یا گرمخانه دوره اسلامی ، یک دلاک و یک حمام یا خونگیر حضور داشت و دلاکان اغلب هر دو کار را انجام می دادند ، حمام مرکز بسیار مهمی برای حفظ سلامت و تدابیر بهداشتی جامعه اسلامی بود و هر آبادی یک یا چند حمام داشت .

با بررسی آثار جراحی مربوط به دوره اسلامی معلوم می شود که رویکرد پزشکان در این مورد محتاطانه بوده است . پزشکان دوره اسلامی در تمامی آثار مربوط به جراحی اکراه معقول و انسانی خود را از این عملهای پرخاطره و دردناک ابراز داشته اند . درمان با دارو و داغ کردن به استفاده از چاقو ترجیح داده می شد و تنها وقتی کارهای دیگر به نتیجه نمی رسید به چاقو متوسل می شدند .

رساله های جراحی در جهان یونانی – رومی در جهان اسلام ظاهرا از بسیاری جهات جدا از تجربه عملی جراحی به صورت مکتوب باقی می مانده و جنبه علمی نداشته ، شواهد شایان توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از روشهای مشروح تر که از منابع کهن تر اخذ و نقل می شد ، برای اقدام عملی ، احتمالا حتی مورد توجه نخستین مؤلفانی که آنها را ثبت کرده بودند نیز نبودند . برخی پزشکان دوره اسلامی ضمن تکرار مشروح دستورالعمل ها به صورتی که در متنهای کهن آمده بود گاهی یاد آوری می کردند که کسی عملا آن دستور ها را اجرا نکرده است .

در مواردی که چنین اشاره های صریحی وجود نداشت ، وقتی مولف نمونه ای از کاربرد آن دستور را بیان نمی کرد یا به صورتی دستور العمل یا ابزارهایی لازم را نسبت به آنچه از منابع قبلی نقل می شود ، اصلاح نمی کرد این گمان تقویت می شد که بسیاری از دستورالعمل های بیان شده صرفا سنتی مکتوب و بی ارتباط با تجربه عملی جراحی بوده اند . مثلا بر اساس یک دستوراالعمل برای معالجه فتق ناف به این ترتیب عمل می کردند : غده را با نخ یا رشته ای ابریشمی می بستند و آن را بالای گره باز می کردند چون روده را درون آن می یافتند آن را بر می گرداندند ، پس از سفت کردن گره ، پوسته را می بریدند و جدا می کردند ، سر رگها را می بستند و محل بریدگی را بخیه می زدند . اما روایتهای منابع دوره اسلامی صرفا تکرار همان روایتهای موجود در رساله های یونانی بودند . هیچ یک از پزشکان دوره اسلامی درباره مشاهده این عمل یا اصلاح این دستور العمل مطلبی ذکر نکرده و خود توصیف نیز چنان غیر دقیق است که در مورد کارآمدی آن باید شک کرد . از سوی دیگر برخی روشهای جراحی مشابه آن برای درمان زخمهای شکم و بیرون زدگی روده ها وصف شده است اما در این موارد زهراوی بحثهای قبلی درباره شیوه بخیه زدن را کاملتر کرده و نمونه ای تاریخی از کسی که به شکمش نیزه زده شده بود آورده است ، بنابراین نتیجه می گیریم که فتق ناف عمل نمی شده یا عمل آن خیلی نادر بوده ، ولی پزشکان در مواردی برای درمان زخمهای شکم دست به جراحی می زدند .

عمل دیگری که در دستنامه ها وصف شده و احتمال خطر زیادی برای بیمار داشته نای شکافی یا برش حنجره بوده است . این دستور العمل را پزشکان یونانی – رومی وصف کرده اند ولی تعداد موافقان آن زیاد نبوده است . رازی آن را به همین صورت توصیف کرده و روایت خود را از آنتیلوس که در قرن دوم می زیسته گرفته ولی چیز تازه ای به آن نیفزوده است . زهراوی که در اندلس فعالیت می کرد نوشته است که انجام دادن این عمل را در زمان خود ندیده است ولی تجربه خود را در مورد کینزی که گلویش با چاقو زخمی شده بود باز گفته است : (( کنیزکی چاقویی را برداشت در گلوی خود فرو کرد و بخشی از نای خود را برید و مرا به بالین او فرا خواندند . او را در حالی یافتم که مثل قربانی ای که گلویش بریده باشد نعره می کشید ، پس زخم را باز کردم و دیدم که فقط کمی خونریزی کرده است ، مطمئن شدم که هیچ شریان یا ورید گردنش قطع نشده است ولی هوا از درون زخمش خارج می شد . بنابراین زخم را با عجله بخیه کردم و آن را مداوا کردم تا بهبود یافت . آسیبی به کنیز وارد نیامد ، فقط صدایش خشن شده بود که آن هم شدید نبود و بعد از چند روز تندرستی کامل خود را باز یافت )) . بنابراین طبق نتیجه گیری زهراوی برش حنجره یا نای شکافی خطر ناک نیست . طبق این روایت بالینی ، پزشکی مسلط بر آثار پزشکی یونانی- رومی که می توانست روشهای لازم را برای موارد اضطراری به کار گیرد گفته که نای شکافی در زمان او ناشناخته بوده است ، درمان موفقیت آمیز این بیمار او را متوجه کرد که نای شکافی یا برش حنجره ممکن است . در قرن ششم پزشک اندلسی دیگری به نام ابو مروان عبدالملک بن زهر در دایره المعارف پزشکی خود کتاب التیسیر گفته است که در صورت لزوم این عمل را روی بزها انجام می داد ولی هیچگاه ندیده است که این عمل روی انسان انجام شود .

مولفان عربی زبان رساله های جراحی ، عمل جراحی شکم برای آب آوردگی ( استسقا یا انباشته شدن مایع در حفره شکم ) را نیز وصف کرده اند . در آثار یونانی آمده است که برای درمان آن شکافی در جدار شکم ایجاد و لوله ای فلزی یا ماسوره در آن فرو می کردند تا مایع را خارج کنند جالینوس گفته است که به ندرت شاهد موفقیت چنین عملی بوده است ، این دستورالعمل در دستنامه های دوره اسلامی هم تکرار شده ولی علی بن عباس مجوسی پزشک قرن چهارم این درمان را قبول نداشته و به نقل از جالینوس گفته است که او تنها یک بار شاهد آن بوده و بیمار پس از عمل مرده است . ابن سینا و زهراوی هر دو گفته اند که از انجام دادن این عمل در مورد دو گونه استسقا باید پرهیز کرد ، ممکن است کسانی اقدام به این کار کرده باشند ولی پیداست که این موارد معدود بوده است .

در فصلهای مربوط به بیماریهای زنان به خارج کردن جنین مرده از رحم توجه بسیاری می شده در آثار یونانی و عربی ابزارهای تکه تکه کردن جنین برای امکان خارج کردنش وصف شده است . در اینکه این روشها واقعا به کار رفته باشند تردید وجود دارد .

صدقه بن ابراهیم شاذلی چشم پزشک معروف قرن هشتم هم به این بحث اشاره ای کرده است : (( گزارشهای مکتوبی از عملهای مختلف دردست داریم که امروزه قابل انجام دادن نیست زیرا هیچ کس عملا شاهد انجام دادن آنها نبوده است یک نمونه ، ابزاری است که برای تکه تکه کردن جنین مرده در رحم به قصد نجات جان مادر طرح شده است . این گونه روشها فراوانند و در کتابها توصیف شده اند ولی در زمان ما هرگز ندیده ایم کسی آنها را انجام دهد زیرا دانش علمی مربوط به آنها مفقود شده و چیزی به جز روایتهای مکتوب از آنها به جا نمانده است . ))

البته نمی توان همه دستورالعملهای توصیف شده در متنهای دوره اسلامی را به علت نداشتن ارزش علمی رد کرد ، معمولا پذیرفته می شود که مولفان دوره اسلامی برخی ابزارهای قدیمی تر را اصلاح و ابزارها و روشهای جدید طرح کرده اند . این امر گاهی برای تطبیق با شرایط پذیرفته شده جدید بود . این گفته به خصوص در مورد چشم صادق است . مثلا روشی برای برداشتن پانوس ( بافت آوندی ایجاد شده در قرنیه ) در قرن چهارم به وجود آمد و ظاهرا به دفعات انجام می شد .

گرچه جراحی عمده یا وسیع به ندرت انجام می شد ، عمل ناراحت کننده ای که در همه کتابچه های جراحی مطرح می شد قطع عضو بود . رایج ترین کار برد آن برای قانقاریا بود که بی شک در بسیاری موارد در پی شکستگیهای متعدد بروز می کرد . قطع عضو تنها در مورد مفصلهای زیرین انجام می شد . در واقع زهراوی هشدار داده که وقتی قانقاریا یا تابالای آرنج یا زانو پیش رفته نباید عضو را قطع کرد و واقعا هم در آن ایام این عمل جراحی را نمی توانستد با موفقیت انجام دهند . پایین و بالای موضع برش را با رشته ای محکم می بستند بعد از عمل و گاهی در حین عمل موضع را می سوزاند و از مواد بند آورنده خون استفاده می کردند . جالب توجه اینکه در کتابچه های جراحی دوره اسلامی از کاربرد مواد خواب آور یا بی هوش کننده در عمل قطع عضو ذکری به میان نیامده است در حالی که در ذهن افراد عادی کاربرد آنها با این روش درمان تداعی می شود .

در ناحیه پرمیه ( نزدیک اندام تناسلی ) عمل برش برای خارج کردن سنگ از مثانه انجام می شد .

این روش قدیمی در اثار دوره یونان باستان به خوبی وصف شده است ( سنگ کلیه یا میزنای مجرای عبور ادرار از کلیه به مثانه ) غیر قابل دسترسی و درمان ناپذیر بود ولی سنگ گیر کرده در میز راه را می توانستند با جراحی خارج کنند . زهراوی روش تازه ای با استفاده از آلتی ظریف که به مجرای ادرار فرو می شد ابداع کرد . بخش عمده ای از آثار جراحی به برداشتن تومورها و غده ها ی سراسر بدن اختصاص دارد . این نوع درمان با برش وسیع همراه نبود . برش نسبتا ساده و با سوزاندن همراه بود ، مثالی در این مورد برداشتن بواسیر است .

روشی باستانی برای درمان آنچه ظاهرا مایه آزار عده زیادی در اروپای قدیم و در خاور نزدیک طی سده های میانی بود .

منابع بسیار عظیمی از طب سنتی ایران در دست داریم که از پزشکان قدیم و دوران طب کهن و سنتی ما به یادگار مانده و موید این حقیقت است که پزشکان قدیم از تشریح و فیزیولوژی به عنوان زیر بنای طب و جراحی آشنایی کامل داشته و بر اساس شناخت علوم پایه پزشکی به آموزش طب در رشته های تخصصی از جمله جراحی می پرداخته اند ، برای مثال پس از بررسی در کتاب قانون ملاحظه می کنیم که ابن سینا در کتاب اول قانون ، اصول کلی طب ، در زمینه تشریح و فیزیولوژی مباحث زیر را مورد بررسی قرار داده که شامل 76 بخش به شرح زیر است :

1- استخوان ها ( استخوان شناسی )

2- عضلات

3- اعصاب

4- سرخرگها

5- سیاهرگها

اکنون برای نمونه به ذکر بخشی از آناتومی چشم که در صفحه 69 از کتاب سوم قانون چاپ سنگی ، مورخ شعبان 1295 هجری قمری ، آمده است و دلیلی بر آشنایی ابن سینا به علم تشریح آن هم در مقیاس دقیق است ، اشاره ای می کنیم و آن بخشی است تحت عنوان ((سوراخ شدن قرنیه )) چشم و خروج مشیمیه از شکاف آن .

در کتابهای چشم پزشکی کلاسیک و منابع مورد استفاده دانشجویان با پزشکان و استادان از جمله در کتاب چشم پزشکی تالیف پروفسور دانیل وان ، قرنیه را به ضخامت یک میلیمتر و شامل پنج طبقه می دانند . در این تقسیم بندی طبقه پنجم به عنوان داخلی ترین بخش با ضخامتی در حدود چند هزارم میلیمتر شامل یک طبقه اندونالیم است که بدون میکروسکوپ از بقیه طبقات قابل تفکیک نیست .

اگر چه چهار طبقه دیگر قرنیه به ضخامتی در حدود یک میلیمتر می رسد که تشریح آنها بدون داشتن امکانات و تجهیزات دقیق میکروسکپی بسیار مشکل است ، خاصه آنکه قرنیه شفاف است و به ظاهر اختلافی در رنگ و شکل این طبقات چهار گانه وجود ندارد .

برای درک اهمیت مطلب کافی است شیشه ای به ضخامت یک میلیمتر درنظر مجسم نمود ، آنگاه ملاحظه خواهیم کرد که تفکیک چهار طبقه به ضخامت یک میلیمتر از شیشه شفاف تا چه حد مشکل می باشد .

ابن سینا در قانون ، این چهار طبقه قرینه را ذکر کرده و می نویسد (( قشور القرنیه التی اربعه طبقات )) یعنی قشر های قرینه از چهار طبقه تشکیل یافته است ، و سپس در شرح قرحه قرنیه پس از یک بررسی دقیق چنین یاد آور می شود :

(( ممکن است ، قرحه در طبقات مختلف قرنیه پیدا شود که بر حسب شدت و ضعف و تیرگی و کدورت و غبار یا لک در قرنیه بروز کند و اگر قرنیه سوراخ شود ، عنبیه از آن خارج می گردد . ))

در اینجاست که ما باید حیله ای را که در کتاب (( چشم پزشکی )) تالیف لاکرانز مندرج است . با جمله نظیر آن که در کتاب سوم قانون ابن سینا صفحه 64 در همین باره آمده است مقایسه کنیم ، در صفحه 295 از کتاب لاکرانز در مبحثی ، موضوعی را درباره اتساع قرنیه و پاره شدن آن و خروج عنبیه ذکر کرده که در کتاب قانون ابن سینا این بحث تحت عنوان (( خروق القرنیه )) یعنی پاره شدن قرنیه ذکر شده است ، در کتاب لاکرانز خروج عنبیه از پارگی قرنیه بر حسب شکل خارجی به چهار قسم ، به شرح زیر تقسیم می شود :

1- شبیه به سرمگس

2- شبیه به انگور

3- شبیه به سیب

4- شبیه به میخ

در کتاب قانون در این باره چنین نوشته شده است :

عنبیه از محل خود خارج می شود ، پس آنچه ظاهر شده است اگر خیلی کوچک باشد بر حسب جثه خود به نام مورچه یا مور سرخ ، که به معنی سر مورچه است ، یا مگس (ذبابی) موسوم می شود ، اگر از آن بزرگتر و به اندازه حبه انگور باشد ، به نام انگوری (عنبی) و از آن بزرگتر به نام سیبی ،( تفاحی) و بالاخره ، اگر مقدار خیلی زیادتری از عنبیه خارج گردد ، آن را مسماری نامند .

شناخت دقیق تشریح ، بخشی از یکی از حساسترین و مهمترین اعضای بدن ،آنهم با دقتی تمام نشان دهنده دید علمی و پژوهشی ابن سینا و دیگر پیشروان این رشته است ، با بررسی دقیق در مندرجات کتب پزشکی قدیم ایران و تطبیق آن با موازین پزشکی جدید به خوبی معلوم خواهد شد که هنوز هم استخوان بندی علم طب بر مبنای طب سنتی ایران پایه گذاری شده است و شاهد مقال ، هزاران نمونه از پزشکی و جراحی مندرج در کتب قدیمه است که بسیاری از آنها را به طور حیرت آوری قابل تطبیق با مندرجات کتابهای پزشکی کنونی است و در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره ای می کنیم .

1- شکستگی استخوان ها و خلع مفصل ها

یک نمونه بسیار مهم و ارزنده مربوط به یکی از قسمت های مهم جراحی یعنی ، شکستگی استخوانها و خلع مفصلها است که با تمام جزئیات ، از علل بروز علائم آنها گرفته تا درمانهای مختلفشان اکثر در کتب طب قدیم ایران شرح داده شده است در مورد شکستگی ها شرح بسیار مفصلی داده شده و محل شکستگی را در نقاط مختلف بدن ، دستها ، پاها ، صورت و تنه تعیین کرده و تغیر مکانها و عوارض حاصله از شکستگیها را شرح داده اند . برای جا انداختن عضو شکسته شده ، دستورات دقیقی داده شده که به صورت حیرت آوری نشان می دهد که بسیاری از این روشها و دستورات که در کتابها باقی مانده است ، امروزه ، به همان گونه عمل می شود . درباره خلع مفصلها ، از جمله خلع مفصل شانه ، آرنج ، مچ دست ، انگشتان ، تک اسفل ران ، زانو و پاها با دقت تمام شرخ داده شده است ، لازم به توضیح است که شکستگی استخوان و خلع مفصل ها را پزشکان و جراحان از زمانهای بسیار قدیم شناخته اند زیرا طرز زندگی ، چه در جنگها و چه در ورزشهای بدنی سخت چنین حوادثی را به بار می آورده است به عنوان نمونه خلع مفصل ران را در کتابهای جراحی کنونی چنین توصیف می کنند :

سر استخوان ران ممکن است از حفره حقه ای بیرون آید که در این صورت ممکن است دو حالت پیش بیاید و آن ، در صورتی است که جابه جایی سر خمود به جلو یا به عقب باشد .

در کتا بهای جدید از ( اگر سرخمود به جلو رود ) دررفتگی به نامهای

Anterior hip dislo cation

Lu xation pubienne

Lu xation suprapubica

نامیده می شود ،

و در صورتی که سرخمود به عقب رود ، در رفتگی بوجود آمده به نامهای

Posterior hip dislocation

Luxation ischiatigue

Luxatio iliaca

نامیده می شود .

اکنون به مقایسه بین گفته های قدیم و جدید در این باره می پردازیم :

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی درباره خلع مفصل ران چنین آمده است " استخوان ران از جای خودش بیرون آید و آنگاه شرح می دهد که ممکن است دو حال اتفاق افتد ، "‌سر استخوان به سوی داخل و یا به سوی خارج رود ، در تمایل به داخل که امروزه به خلع مفصل عانه معروف است در کتابهای امروز چنین می نویسند (( در خلع مفصل ران که سر استخوان به داخل رفته باشد ، عضو از جا در فته ( یعنی پا ) را اگر با عضو طرف دیگر مقایسه می کنیم ، می بینیم که به نظر درازتر می آید . ))

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می نویسد ( اگر سوی زندرون افتد آن پای درازتر از پای دیگر شود )

در کتابهای امروز می نویسد (( تمام انواع در رفتگی های سر ران به جلو ( داخل ) همراه با کشش و اتساع ران است ))‌

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می نویسد ((‌و بندگاه بین ران ، دو تا نتوان کرد ))‌

و باز در کتاب امروز آمده (( سرخمور در کشاله ران قابل لمس است ، یعنی در خلع مفصل که به طرف عانه باشد ( یعنی به طرف داخل میل کرده باشد ) سر استخوان ران به شکل یک برجستگی گرد در جلوی عانه قابل لمس است .))

در کتاب ذخیر ه خوارزمشاهی آمده : (( و بیعوله (یعنی بیخ ران ) آماسیده نماید ، از بهر آنکه سر استخوان ران اندر بیعوله ران آمده باشد )) اگر سر استخوان ران به عقب رود و به خارج تمایل داشته باشد ، آن را

posterior hip dislocation

luxatio iliaca or luxation ischiatigue

می نامند .

و در کتابهای امروز در این باره چنین می نویسند : (( در این صورت پا کوتاهتر به نظر می آید و سر استخوان ران در زیر عضلات سرین قرار گرفته ، این نوع خلع مفصل همراه با نزدیک کردن است .

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می نویسد : (( اگر بیرون افتاده باشد ، آن پای کوتاهتر بود و بیعوله ران اندر مناک افتاده بود و برابر آن آماسید ه نماید از بهر آنکه سر استخوان ران از آن جانب آمده باشد و زانو بدان ماند که در قعر افتاده است و زندرون شده . ))

برای جا انداختن مفصل ران در کتابهای امروز می نویسد : (( کمک جراح محکم و با تمام قوا بر استخوان لگن بیمار نگه می دارد تا لگن بی حرکت بماند ))‌ شخص بیمار بر روی تشکی روی زمین قرار می گیرد و لگن او بوسیله یک نفر دیگر با دو دست محکم نگهداشته می شود .

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی در این باره چنین می نویسد : ((مردی قوی از این سو که بیعوله رانست ، گرفته دارد )) سپس در کتابهای امروز می نویسند : جراح باید پا را در محاذات زانو بگیرد و در کتاب ذخیره خوارزمشاهی در این باره چنین می نویسد :

(( استاد رداد ، سر ران او را بگیرد )) اینجا که زانوست ، البته این نخستین مرحله از عمل جا انداختن بود و مرحله دومی نیز وجود دارد . در کتاب ذخیره خوارزمشاهی نیز بلافاصله بعد از جمله قبلی می نویسد : (( و بکشد ))

در صحت درمان شکستگی ها ، ابن سینا به این اصل اشاره می کند که شکستگی ها با به هم نزدیک کردن دقیق دو قسمت جدا شده و در یک خط قرار دادن و باند پیچی آنها جا انداخته می شود .

سپس به کال استخوانی اشاره نموده ، یاد آور می شود که کال تشکیل شده دو انتهای شکسته را محکم به هم متصل می کند و آن ها را به صورت تکه واحد جوش خورده ای در می آورد .

2- برش ها

ابن سینا درباره برشها به عنوان یکی از قسمتهای اساسی و پایه جراحی در کتاب قانون ، چنین می نویسد :

(( شکافتن ها باید معمولا در امتداد چین ها و تاهای پوست ، صورت گیرد برش بر روی پیشانی و جاهایی که چین های پوست در امتداد فیبر ها ی عضلانی نیست ، عضلات را به طور عرضی قطع خواهد کرد و زخمهایی بزرگ به وجود خواهد آورد . ))

بنابر این لازم است که جراح ، تشریح بداند تا سهوا به اعصاب ، وریدها و شریانها صدمه نزند و لازم است ، جراح با خود مقداری بند آورنده خون و ضد درد ، همراه با ابزارها و و ادوات بندآورنده خون داشته باشد . ))

در کتاب "عملهای جراحی " درباره برشهای جراحی به روی سر چنین آمده است :

خطوط برشهای جراحی بر روی سر ، اغلب در جهت تاهای طبیعی پوست انجام می گیرد .

3- قطع عضو

هنگامی که عضوی به علت مزاج غیر طبیعی خواه با تغییرات خلطی یا بدون تغییرات خلطی فاسد شود و اقدامهای درمانی و تدابیر موضعی به نتیجه نرسد ، راهی جز قطع عضو باقی نمی ماند ، بهتر است پس از قطع ، از سوزاندن محل ، به وسیله آهن خودداری شود ، زیرا صدمات سختی به عروق بافت عضلانی و اعصاب وارد خواهد شد ، سپس به استفاده از روش کوتریزاسیون اشاره نمود ، یاد آور می شود که این عمل باعث می گردد فساد از طریق عروق خونی به بقیه بدن پراکنده نشود ، مضافا اینکه جلو خونریزی نیز گرفته می شود . بدین طریق زخم به سرعت پر شده ، با نخ سفید لیفی که شباهتی به گوشت طبیعی ندارد . به طور کامل پوشیده می شود .

4- ارولوژی

الف – سنگ کلیه و مثانه

در این زمینه محمد بن زکریای رازی که بنا به گفته ((جورج مارتون )) بزرگترین پزشک بالینی در اسلام و قرون وسطی بود ، مطالعات عمیقی داشته و کتاب سنگ کلیه و مثانه را به عنوان یک اثر با ارزش تالیف کرده است . رازی در این کتاب به تیرگی ادرار ، ته نشین شدن مواد سنگی ادراری ، حس سنگینی در قسمت پایین شکم و کشش وارد در این ناحیه بخصوص وقتی که بیمار خوابیده است به عنوان علایم تشکیل سنگ اشاره کرده است .

وی می گوید : اگر سنگ در ریشه آلت گیر کرد و ممکن نشد که به خودی خود بیرون آید می بایست با اسباب یا میلی آن را بیرون کند و اگر بدین شکل ممکن نشد ، می بایست شکافی عمودی داد تا سنگ بیرون آید ، اگر سنگ چنان بزرگ باشد که با ادویه حل و خرد نگردد لازم است به عمل جراحی پرداخت و باید با کمال احتیاط عمل کرد تا جای زخم ناسور نشود .

ب – قاثاطیر

در صفحه 24 از کتاب جراحی عمومی و اختصاصی تالیف پروفسور دکتر (( کیرشنز )) استاد جراحی دانشگاه آمده است :

(( به منطور کانتریسم بیمار را به پشت می خوابانیم ، پا ها را در مفصل ران و زانو کمی بلند نموده تا می کنیم و آن را اندکی از هم باز می نمائیم . ))‌

در صفحه 268 از کتاب سوم قانون ، تحت عنوان نام قاثاطیر چنین نوشته شده است : (( و اما به کاربردن این آلت چنان است که بیمار را به پشت بخوابانید و زانو های او را کمی بلند نگاه دارید و اندکی از هم باز نمایید و قبلا قاثاطیر را با روغن های مناسب آغشته سازند ))‌

و سپس می گوید :

(( سپس قاثاطیر را داخل کنند تا اینکه به مقدار طول آلت برسد و بهتر اینست که برای هر انسانی به اندازه طول آلتش قاثاطیر درست کنند و نیز قطر آن را مناسب با اشخاص بسازند )) .

و آنگاه متذکر می شود :

وقتی که قاثاطیر به اندازه طول آلت داخل شد آنگاه آلت را راست و قائم با کمی تمایل به سوی ناف نگاه دارید ، سپس با ملایمت قاثاطیر را به قدر یک یا دو گره داخل مثانه کرده و در این هنگام احساس می شود که داخل فضای خالی مثانه می شود .

(( سپس آلت را به طرف پایین به حالت اول برگردانده و آن را کمی پایینتر از وضع اولیه قرار دهید ))

5- جراحی زنان

درباره جراحی زنان به اختصار اشاره ای می کنیم ، به خصوص که طرز خوابانیدن بیمار برای معاینه و اعمال جراحی بر مبنای همان روشی است که امروز هم متداول است و در کتاب کامل (( الصناعه )) تالیف علی بن عباس مجوسی اهوازی و همچنین در کتاب قانون ابن سینا دقیقا بدان اشاره شده است .

درباره عمل جراحی به منظور برداشتن تومور گلوی زهدان مثلا پولیپ مخاطی ، ابن سینا شرح مفصلی در قانون ذکر کرده که خلاصه آن چنین است :

تومور را باید با صناره ( قلاب ) بگیرند و با مبضع ( بیستوری ) قطع کنند ، برای احتیاط باید در این عمل از میل نهادن استفاده شود به این ترتیب که یک لوله خالی داخل مهبل کرده بیستوری را داخل لوله نمایید ، به طوری که سر بیستوری ، از انتهای لوله خارج شود و به این وسیله با سر بیستوری عمل جراحی را انجام دهید . البته این برای احتیاط است که جداره های داخل مهبل از بیستوری زخمی نشود و پس از عمل جراحی سفارش می کنند که زخم را با شراب ( به واسطه الکلی که دارد و ضد عفونی کنند ه خوبی است ) شسته و پماد مخصوص برای اینکه زود التیام پذیرد . روی زخم بمالد و یک قالب مجوف (( ذوثقب )) یعنی لوله ای که چند سوراخ داشته و ضمنا مانند (( درن )) امروزی است که ، در مهبل بگذارند که یک سرش برای ترشحات و فصولات بیرون باشد و ضمنا تاکید بلیغ می کند که جراح باید با احتیاط عمل کند و در برشهایی که با بیستوری می دهند ، مواظب باشد که به اعضای مجاور صدمه ای وارد ننماید .

ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی از بزرگترین طبیعی دانان و جراحان عالم اسلام محسوب می شود ، او نظریات بدیعی داشت و در رشته جراحی سرآمد بود ، دایره المعارف پزشکی عظیمی تالیف کرد به نام (( التصریف لمن عجر عن التالیف )) که دارای 30 مقاله است که 29 مقاله آن اختصاص به بیماریهای مختلف ، کیفیت درمان آنها و نیز شناخت ادویه و عقاقیر دارد و آن که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و ترجمه های مکرر از آن شده ، مقاله سی ام است که اختصاص به جراحی دارد و خود این مقاله دارای 3 باب است .

این کتاب بوسیله جرارد کرمونایی به زبان لاتین ترجمه شده و برای نخستین بار در سال 1497 ، در ونیز چاپ و منتشر گشت و تا قرن 17 میلادی در تمامی دانشگاه های اروپا تدریس می شده است . متن عربی آن با توجه به ترجمه انگلیسی در سال 1973 تحت عنوان کتاب ابوالقاسم در جراحی و ابزار آن ، بوسیله دانشگاه کالیفرنیا چاپ شده است . رنسانس اروپا از تالیفات علمی دانشمندان مسلمان از جمله تالیفات زهراوی به عنوان مراجع و منابع اصلی استفاده کرده است .

زهراوی فصل مستقلی از کتاب خود را به جراحی اختصاص داده و آن را در 3 باب قرار داده است .

1- داغ کردن

2- بریدن و شکافتن

3- شکسته بندی

او در این کتاب ، سفارشهای لازم را در مورد جراحی به شاگردانش می کند و از آن جمله می گوید : (( من شما را سفارش می کنم که خود را از موارد شبهه ناک به دور دارید ؛ زیرا در این فن گروههای زیادی از مردم به شما مراجعه می کنند ، برخی از آنان چنان از زندگی دلتنگ شده اند که از سختی درد و درازی بیماری که نشانه مرگ است ، مرگ بر آنان آسان گردیده است و برخی از آنان دار یی خود را به شما می بخشند و شما را بی نیاز می گردانند در حالی که بیماری آنان قتال و کشنده است . در این گونه موارد احتراز شما باید از رغبت شما بیشتر باشد مگر آنکه علم یقینی پیدا کنید که این عمل شما به سرانجام خیر و عاقبت محمود می انجامد و در مورد همه بیمارانتان شناخت پیشین و اعلام به سلامتی را به کار گیرید )) .

او در مورد شکافتن حنجره چنین می گوید :

اگر بیماری گلویش با نوعی از ورم بسته شد و نفسش بند آمد و مشرف به مرگ گردید ، حنجره باید شکافته شود تا بیمار از موضع شکافته بتواند کمی نفس بکشد و از مرگ رهایی یابد و این شکاف باید تا وقتی که شدت بیماری کاهش نیافته باز بماند و این دوران معمولا حدود سه روز است و پس از آن دوخته می شد و درمان می گردد ، آنچه را خود مشاهده کردم اینکه پرستاری کارد را به گلوی خود زد و قسمتی از نای ( شش ) خود را برید ، من را برای درمان او خواندند ، دیدم که همچون حیوان سربریده ای خورخور می کند ، زخم را باز کردم دیدم خونی که از او رفته بسیار کم بوده است ، دانستم رگی از او بریده نشده ، فقط باد از جای زخم خارج می شود . من زخم را دوختم و درمان کردم تا آنکه خوب شد و جز گرفتگی صدا چیزی نماند که آن هم پس از چند روز بر طرف گردید ، از این جهت است که ما می گوییم که شکافتن حنجره هیچ خطری ندارد . ))

زهراوی طی کتاب خود انواع واقسام آلات و ابزار وادواتی که در جراحی مورد نیاز است ، نام برده و وظیفه و کاربرد هر یک را بیان کرده است .

زهراوی در مقدمه گوید :

ای فرزندان من ، هنگامی که این کتاب را که پاره ای از علم پزشکی است ، برای شما کامل گردانیدم و توضیح و بیان آن را به غایت رساندم صواب چنان دیدم که آنرا با این مقاله که بخشی از دستکاری است به پایان رسانم ، زیرا درسرزمین ما کسی که آن را نیک انجام دهد وجود ندارد و به زودی این علم نابود و اثرش ناپدید می گردد و همانا آثار ناچیزی از کتابهای اوایل باقی مانده که دستخوش تصحیف و خطا و تشویش گشته است . چنان که معانی آن بسته و فایده آن دور گردید ه است ، از این روی ، من آهنگ زنده گردانیدن این علم را کردم با تالیف این مقاله که در آن طریق شرح و بیان اختصار پیموده شده است و در آن تصویر ابزارهای آهنین داغ کردن و سایر ابزارهای عمل آورده شده ، زیرا ، آن موجب افزونی بیان می گردد و سخت بدان نیاز است و علت آنکه در این زمان جراح چابک دستی یافت نمی شود این است که صناعت پزشکی دراز است و جوینده آن پیش از آن باید در علم تشریح ، که جالینوس آن را توصیف کرده کوشش کند تا بر منافع اعضا و هیاتها و مزاجها واتصال و انفصال آنها آگاه گردد و نیز به استخوانها و اعصاب و عضلات و شمار و مخارج آنها و رگها ی زنده و غیر زنده و مواضع و مخارج آنها شناسایی پیدا کند .

از این رو بقراط گفته است (( پزشکان ، به نام بسیارند و به عمل کم ، خصوصا در صناعت دست )) و ما درباره این موضوع در آغاز این کتاب شمه ای بیان داشتیم ، زیرا اگر کسی آگاه نباشد بر آنچه ما از تشریح یاد کردیم ، مسلما مرتکب خطایی می گردد که مردم را با آن می کشد ، همچنان که آن را از کسانی که فقط تصور و ادعایی از این علم دارند ولی آنان را شناخت و درایتی نیست بسیار دیده ام .

زهراوی برای اثبات آنچه در بالا گفته است چند مورد عمل را که بوسیله پزشکان جاهل انجام شده ذکر می کند :

1- پزشک نادانی را دیدم که ورم خنزیری ( باد خنازیر ) که در گردن زنی بود ، شکافت و یکی از شریانهای گردن با عمل او بریده شد و خون جاری گشت تا جایی که آن زن در پیش او مرده بر زمین افتاد .

2- پزشک دیگری را دیدم که سنگ مثانه مردی سالخورده را بیرون آورد وقتی که به عمل مبادرت ورزید قطعه ای از جرم مثانه را هم بیرون کشید و آن مرد پس از سه روز از دنیا رفت .

3- پزشک دیگری را دیدم که در خدمت یکی از رهبران شهر ما بود ، کودک سیاهی که شکستگی در ساق او ، نزدیک پاشنه ، همراه با زخم رخ داده بود ، نزد او بردند ، پزشک بر اثر نادانیش جای شکستگی را بر روی جراحت استوار بست و جای نفس برای زخم باقی نگذاشت و کودک را به میل خود آزاد گذاشت و او را رها ساخت و دستور داد که بند را از سر شکستگی باز نکند و این موجب شد ساق پای او ورم کند و مشرف به مرگ گردد ، در این حال من را سر او آوردند ، من به سرعت بند را از پایش باز کردم ، از درد راحت شد و آرام یافت ولی فساد در عضو او چنان رسوخ یافته بود که من نتوانستم آن را به حال اول بازگردانم و این فساد در عضو گسترش یافت تا کودک هلاک شد .

4- پزشک دیگری را دیدم که ورم سرطانی بیماری را شکافت و پس از چند روز جراحت پدیدار گشت ، چنان که صاحبش را دردمند ساخت و این از این روی است که سرطان از محلول خلط سوداوی باشد ، نمی باید با آهن ( ابزار آهنین ) بدان نزدیک شد مگر اینکه عمل در عضوی انجام گیرد که بتوان همه آن عضورا از ریشه بیرون آورد .

زهراوی پس از نقل این چهار داستان از مشاهدات خود ، شاگردان خود را پند می دهد که به دقت و احتیاط در این امر بیافزایند و بابی احتیاطی خود را بد نام نسازند .

ای فرزندان من ، از این جهت است که باید بدانید که عمل دست ، بر دو قسم است ، عملی که سلامتی را همراه دارد و عملی که در بیشتر احوال به رنج پایان می یابد و من در هر جای از این کتاب شما را بر عملی که زیان و ترس همراه دارد ، آگاه می سازم تا از آن بپرهیزید و آن را رها سازید تا جاهلان را راهی به رد و طعن شما نباشد ، برای خود حزم و احتیاط و برای بیمارانشان راحت و بقا را بجویید و بهترین راه را برگزینید که به سلامت و عاقبت محمود بیانجامد . از بیماریهایی خطرناک و دشوار بهبودی چشم مدارید و خود را بر کنار سازید از آنچه می ترسید که شبهه ای در دین و دنیایتان وارد سازد ، این روش آبروی شما را بیشتر نگه می دارد و ارج شما را در دنیا و آخرت بالاتر می برد. جالینوس در یکی از سفارشهای خود گفته است ، بیماریهای بد را درمان مکیند تا پزشکان بد خوانده نشوید .

زهراوی این مقاله را در سه باب قرار داده است :

1- باب اول در داغ کردن با آتش و سوزاندن با داروهای تند و این باب ، مرتب گردیده از سر تا پای با تصویر ابزارو آهنیه های داغ کردن و آنچه در دستکاری بدان نیاز است .

2- باب دوم در بریدن و شکافتن و فصد و حجامت و جراحت و بیرون آوردن تیر و مانند آن با تصویر و ابزار آلات این اعمال

3- باب سوم در شکسته بندی و جا انداختن استخوان و درمان سستی آن از سر تا پای به صورت آلات و ابزار آن

- باب اول در داغ کردن ( الکی )

باب اول کتاب در پنجاه و شش فصل است و در آغاز این باب سخن از سودها و زیانهای داغ کردن و اینکه با کدام مزاج سازگار می افتد به میان آورده است ، او معتقد است که داغ کردن برای هر مزاجی خوب است مگر مزاج گرم و خشک زیرا طبیعت آتش حرارات و خشکی است و کسی از بیماری گرم و خشک با داروی گرم و خشک درمان نمی یابد . او می گوید :

داغ کردن با آتش بهتر از سوزاندن با دوای تند است ، زیرا آتش جوهری است مفرد و فعل آن از عضوی که داغ شده تجاوز نمی کند و به عضو مجاور آن زیان فراوانی نمی رساند ، در حالی که داغ کردن با دارو ، فعل آن ، تجاوز به سایر اعضای دیگر می کند و چه بسا که بیماری صعب العلاج و یا مرگ را بوجود بیاورید . در پایان این قسمت درباره اهمیت آتش می گوید ؛ (( اگر نه این بود که مناسب این کتاب نبود ، من برای شما سرّ غامض آتش و کیفیت فعل آن را در اجسام و نفی امراض را با کلام فلسفی برهانی دقیق بیان می کردم .

او در پایان این مقدمه درباره جمله معروف (( الکلی آخر الطب )) می گوید : (( عامه مردم از این جمله چنین دریافت می کند که پس از داغ کردن دیگر دارویی سودمند نیست ، در حالی که چنین نیست معنی جمله اینست که اگر داروهای گوناگونی به کار برده شده و سودمند نیافتاد آنگاه باید به آخرین درمان متوسل شد که داغ کردن باشد . ))

او داغ کردن با ابزار آهنین را بهتر از داغ کردن با ابزار زرین می داند و می گوید : (( اگر میله داغ کن " مکواه " زرین را در آتش بگذاری ، سرخی آن چنان که بخواهی برای تو آشکار نمی شود : زیرا زر، خود ، سرخ است و دیگر اینکه زر بیش از اندازه در آتش بماند ذوب می گردد در حالی که آهن چنین حالتی ندارد . ))

او می گوید: (( ترتیب این باب را از سر تا پا قرار دادم تا دانشجو آنچه را می خواهد آسان به دست آورد )).

چون نقل کیفیت داغ کردن و مداوای با آن در همه موارد یاد شده در کتاب مناسب این گفتار نیست ، فقط فصل اول از این باب را که درباره داغ کردن سر است به طور خلاصه فشرده بیان می کنم .

- ضرورت داغ کردن سر

اگر رطوبت ( تری ) و برودت ( سردی ) بر دماغ کسی عارض شده و او را دچار سردرد و پایین آمدن آب از جانب سر به سوی دو چشم و دو گوش کرده است ، عمل کی الراس ( داغ کردن سر ) بر روی او باید انجام شود . همچنین اگر برودت موجب خواب بسیار و دندان درد و گلو درد و یا فلجی و یا غش گشته باشد .

- چگونگی داغ کردن سر بیمار

نخست ، به بیمار فرمان می دهی که معده خود را با دارو های مسهل و پاک کننده سه شب و یا چهار شب بر حسب نیرو و سن و عادتش ، پاک گرداند و سپس سرش را با تیغ بتراشد . آن گاه ، او را در پیش خود چهار زانو می نشانی در حالی که دستهایش را بر روی سینه اش نهاده باشد و تو خود ، کف دستت را بر ته بینی او میان چشمانش می گذاری ، آن گاه آنجایی را که انگشت میانی تو قرار می گیرد بامداد نشانه بگذار و سپس ، داغ کن زیتونی را که بدین صورت است گرم کن و بر جایی که با مواد نشانه گذاشته ای با کمی فشار فرود آور و کمی هم آن را بگردان و زود دستت را بلند کن و ببین استخوان به اندازه سر خلال و یا اندازه دانه کرسنه ، آشکار شده و ، گرنه دوباره با همان آهن و یا چیزی دیگری فشار بده تا به آن اندازه استخوان را ببینی ، پس از این عمل ، مقداری نمک را با آب حل کن و پنبه ای را با آن تر گردان و بر جای داغ شده بگذار و سه روز آن را رها کن و آن گاه پنبه ای را با روغن تر کن و بر روی آن بگذار تا آنکه خشک ریشه ، که از آتش پیدا شده بود از بین برود . سپس ، آن را با مرهم چهار پر ( المرهم الرباعی ) در مان کن تا بهبود یابد ، انشاالله .

زهراوی در این باب از انواع و اقسام گوناگون مکواه ( ابزار یا میل داغ کن ) نام می برد و شکل صورت آن را نشان می دهد ، که در بخش بعدی ( آلات و ابزار جراحی ) برخی از آنها را یاد می کنیم .

- باب دوم درشکافتن و بریدن

باب دوم کتاب در نود و هفت فصل است و عنوان آن را در بریدن و شکافتن و رگ زدن و زخمها و مانند آن ، قرار داده و پیش از آنکه وارد اصل مطلب شود به سفارشهای لازم و دقت و احتیاطهایی که پزشک جراح می باید بکند ، پرداخته است ، او می گوید : در این باب هم روش باب پیشین را برگزیده ام و آن اینکه ترتیب درمان با عمل جراحی را از سر آغاز و به پا ختم می کنیم تا دانشجویان به آسانی بتوانند به آنچه از این کتاب می خواهند دست یابند . او سپس سفارشهای خود را چنین بیان می دارد . ای فرزندان من باید بدانید که زیانهای محتمل در این باب بیش از زیانهای احتمالی باب پیشین است . از این روی دقت و احتیاط در این بخش باید بیشتر باشد ، زیرا عملهایی که در این باب یاد می شود بیشتر همراه با خونریزی ، یعنی آن خونی که زندگی بدان پایدار است ، و این خونریزی هنگام گشودن رگ و شکافتن ورم و باز کردن دمل و درمان و بیرون کشیدن تیر و خرد کردن سنگ ( مانند سنگ مثانه و سنگ کلیه ) و مانند آن رخ می دهد که در همه آنها ترس از زیان و در بیشتر از آنها ترس از مرگ وجود دارد .

در این باب نیز یک فصل را به صورت اختصار و فشرده نقل می کنیم .

جراحی لوزتین

فصل سی وششم عمل ورم لوزتین و ورمهای دیگر که در حلق پیدا می شود ، گاهی در داخل حلق غده هایی پیدا می شود که مانند غده های خارج بدن است و این را لوزتین خوانند ، اگر این بیماری را با آنچه من در تقسیم یاد کردم درمان کردی و بهبود نیافت باید ببینی که اگر این ورم سخت و تیره رنگ و کم حس باشد با آهن بدان نزدیک نشوی و ( دست به عمل جراحی نبری ) و همچنین است اگر آن ورم ، سرخ رنگ و ریشه آن غلیظ باشد . زیرا در این دو صورت بیم خونریزی می رود و باید آن را رها کنی تا رسیده گردد . سپس یا آنرا می شکافی و یا خود سرباز می کند ولی اگر آن ورم سفید رنگ و گرد و ریشه آن نرم بود ، این همان ورمی است که باید بریده گردد و عمل آن چنین است که در وقتی که آن ورم کاملا آرام بود یا کمی فروکش کرده بود ، بیمار را در برابر خورشید می نشانی و سرش را در دامن خود می گیری و دهانش را باز می کنی و پرستاری را در پیش خود نگه می داری که زبان بیمار را با ابزاری که تصویر آن اینست به پایین فشار دهد . این ابزار باید از نقره یا مس ساخته شده باشد و سطح آن مانند کارد نرم باشد ، وقتی زبان را فشار دادی و ورم به خوبی آشکار شد و چشمت بر آن افتاد ، میل چنگ دار ( ستاره ) را بردار و در لوزه فرو بر و آن را تا آنجا که امکان دارد بیرون بکش ، بدون اینکه چیزی از صفاقات بیرون آید ، سپس آنرا با آلتی که تصویر آن این است قطع کن ، این آلت مانند ناخنگیر ( منقص ) است جز آنکه دو طرف آن بر روی هم قرار گرفته و دهانه آنها نیز در برابر یکدیگر قرار دارد و بسیار تیز است و از آهن هندی یا فولاد دمشقی ساخته می شود ، اگر این ابزار آماده نبود آن را با نیشتری که تصویر آن این است قطع کن ، این آلت فقط از یک طرف تیز است ، یک لوزه را که قطع کردی لوزه دیگر را هم با همان روش قطع کن و پس از قطع ، بیمار باید با آب سرد یا با سرکه و آب غرغره کند و اگر خونریزی داشت جوشانده پوست انار و یا برگ اس و یا انواع دیگر قوابض را غرغره کند تا خون بند آید . سپس او را درمان می کنی تا بهبود یابد .

زهراوی در بسیاری از موارد برای اثبات امری ، از مشاهدات خود بر روی بیماریها شاهد و مثال می آورد ( از جمله است، مورد شکافتن حنجره ) او با اینکه در هر قسمت موارد مختلف و صورتهای مختلف را یاد می کند ، باز هم سفارش می کند که اگر مورد تازه و صورت دیگری پیدا شد که در این کتاب عینا ناگفته مانده پزشک باید روش قیاس را پیش گیرد و حاضر را بر غایب قیاس کند .

بیرون آوردن تیر

من کیفیت بیرون آوردن تیر را در برخی از موارد یاد کردم تا خود آن را دلیل و قیاس بر آنچه یاد نکرده ام قراردهی ، زیرا اجزاء و تفصیل این صناعت به وصف نمی گنجد و کتاب در برخورد با مورد های تازه ، خود عمل تازه را استنباط نماید .

زهراوی در این باب از چیزی فرو گذار نکرده حتی مسائلی را هم که در اسلام مشروعیت نداشته ناچار بوده است از جهت تکمیل این باب یاد کند که از جمله مورد زیر است :

اخته کردن

اخته کردن در شریعت ما حرام است و سزاوار چنین بود که من آن را کتاب خود یاد نکنم و دلیل آنکه من آن را می آورم ، یکی آن است که آن جزئی از علم پزشکی است که ممکن است مورد سئوال قرار گیرد و اگر برای کسی رخ داد کسی باید درمان آن را بداند و دیگر آنکه در موارد بسیاری ما برخی از حیوانات همچون گوسفند و بز و گربه را برای منافع خود اخته می کنیم .

- باب سوم در شکسته بندی

باب سوم در سی و پنج فصل و عنوان آن (( فی الجبر ))‌ است . کلمه (( جبر ))‌ به معنی بستن استخوان دست و معمولا در برابر (( کسر )) به معنی شکسته شدن به کار می رود و از همین کلمه جبر کلمه (( مجبر )) به معنای شکسته بند و ((‌جبیره )) ‌که جمع آن جبائر است به معنی چوب شکسته بندی آمده است .

زهراوی در آغاز این فصل می گوید :

ای فرزندان من ، بدانید که گاهی برخی از پزشکان نادان و مردم عوام و کسانی که کتابی از پیشینیان را ورق نزده و حرفی از آن را نخوانده اند ، ادعای دانستن این قسمت را می کنند و از همین جهت است که این فن از علم پزشکی در دیار ما ناپدید گشته و من هرگز شکسته بند خوبی را ندیده ام ، من خود با خواندن بسیار از کتب اوایل و حریص بودن بر فهم آنها آنچه را می دانم به دست آوردم و سپس آن را در طول زندگی خود با تجربه همراه ساخته و آنچه را اکنون بر شما عرضه می کنم ، نتیجه علم و تجربه من است که آن را برای شما تعریف و تلخیص کردم و از تطویل به دور داشتم و با آن تصویر های آلات و ابزاری که در این فن به کار می رود مانند دو باب پیش آوردم تا موجب زیادتی بیان و توضیح گردد و لاحول ولا قوه اله با الله العلی العظیم . در این باب نیز مانند گذشته فصلی را به صورت اختصار نقل می کنیم .

- جا انداختن مچ دست

بسیار اتفاق می افتد که مچ دست دچار فک ( از جا دررفتن ) می شود و رد ( جا انداختن )‌ فک آن آسان است ، برخلاف سایر مفاصل ، فقط باید دقت شود که این رد فک در همان ساعت فک پیش از آنکه محل آن ورم کند ، انجام گیرد و جا انداختن آن بدین گونه است : مچ بیمار را بر روی تخته ای می گذارند و پرستاری دست او را می کشد . پزشک دست خود را روی بیرون آمدگی مفصل می گذارد و فشار می دهد ، تا به جای نخستین بر گردد . فقط باید دقت شود که اگر در رفتگی در درون دست است ، بیمار دست را روی تخته بگذارد و اگر در رفتگی در بیرون است ، درون دست را روی تخته بگذارد تا دست پزشک روی بیرون آمدگی مفصل قرار گیرد .

زهراوی در این باب نیز مانند دو باب پیشین ، سفارشهای لازم را که مبتنی بر تجربه های شخصی او بوده است می کند ، از آن جمله است :

اما آنچه را شکسته بندان نادان انجام می دهند که عضو جا نیافتاده و یا کج شده را دوباره می شکنند اشتباه بسیار بزرگ است و زیان فراوانی همراه دارد و اگر این عمل درست بود اوایل ، در کتاب ها یشان یاد می کردند . من خود تجربه این عمل را بارها کردم و در هیچ یک اثری ندیدم ، پس بهتر است که این انجام نشود .

در این مبحث به وسایل جراحی ابداع شده توسط پزشکان مسلمان می پردازیم ، وسایلی که هنوز از بعضی از آنها در جراحی استفاده می شود .

چون پزشکان دوره اسلامی برای معالجه بیماریها بیشتر از گیاهان دارویی استفاده می کردند ، نوشته های راجع به آلات و وسایل جراحی در تاریخ پزشکی دوره اسلامی از دیگر آثار پزشکی این دوره به مراتب کمتر است ، گفتنی است که مفهوم ابزار جراحی نزد پزشکان و جراحان دروه اسلامی با مفهوم امروزی آن کاملا متفاوت است . نزد آنان ابزار جراحی فقط وسیله ای برای جرح و بریدن عضو یا محلی از بدن انسان نبوده بلکه به انواع آلاتی که در شکسه بندی یا کارهایی مانند آن نیز به کار می رفته اطلاق می شده است . ظاهرا مهمترین منبعی که برای شناسایی آلات جراحی پزشکی یونانی در اختیار پزشکان دوره اسلامی قرار داشته کتاب خلاصه پزشکی در هفت کتاب ( نوشته پائولوس / پل آیگینایی ) بوده که ترجمه عربی آن به دست ما نرسیده است . مقاله ششم این کتاب به مبحث جراحی اختصاص داشته و منبع دانسته های بسیاری از پزشکان دوره اسلامی درباره جراحی بوده است و اشاراتی در این زمینه در بعضی نوشته های دانشمندان و پزشکان دوره اسلامی در باره جراحی بوده است و اشاراتی در این زمینه در بعضی نوشته های دانشمندان و پزشکان دوره اسلامی دیده می شود . ( نخستین اشارات شایان توجه به آلات و وسایل جراحی در نخستین مجموعه دائره المعارف درباره پزشکی دوره اسلامی یعنی الحاوی فی الطب محمد بن زکریای رازی دیده می شود اما در این کتاب به سبب نبودن بخش خاصی درباره جراحی ، اطلاعات راجع به ابزارهای جراحی در بحثهای مختلف پراکنده است . تا پیش از نگارش الحاوی نوشته های پزشکان دوره اسلامی درباره موضوعات محدود چون تهیه کتابها و رسائل درباره آثار درمانی گیاهان و داروها و تک نگاریهایی درباره معالجه بیماریها بوده است . از مهمترین کتابهای پزشکی اسلامی تا پیش از الحاوی ، فردوسی الحکمه علی بن سهل طبری و الذخیره فی علم الطب ثابت بن قره بوده است . در الذخیره تقریبا هیچ مطلبی درباره جراحی و ادوات آن وجود ندارد . طبری نیز به هنگام گزارش درباره مکتب پزشکی هندی به نقل از سوسروتا پزشک هندی که احتمالا در قرن ششم پیش از میلاد زندگی می کرده است آورده است که از اجزای هشت گانه پزشکی هندی یک جزء به پزشکی میل برای علاج بیماریهای چشم و جزئی نیز به مبضعی ( نیشتری ) برای علاج بیماریها بوسیله فصد اختصاص دارد . بر این اساس طبری از مبضع و داغ کردن ( کی ) و دوختن رگها در این مکتب پزشکی یاد کرده است .

رازی در الحاوی از به کار بردن نوعی صناره ( چنگک ) در مداوای پاره ای بیماریهای رحم و نیز از به کار بردن مبوله ( لوله ای برای بیرون آوردن ادرار از آلت تناسلی مرد ) برای معالجه بیماری عدم دفع ادراری از مجرای آن یاد کرده است . وی ابتدا کاربرد مبوله را که آن را (( قاثاطیر )) نیز نامیده به نقل از تیاذق توضیح داده و سپس نظر خود را درباره استفاده از آن بیان کرده است . رازی در موضعی دیگر به نقل از آنتیلوس ، پزشک یونانی ( قرن سوم پیش از میلاد ) از به کار بردن مبوله ای یاد کرده که نخی در سوراخی در انتهای آن قرار داده شده تا با آن ادرار مانده در مثانه بیمار تخلیه شود .

ظاهرا رازی از نخستین پزشکان دوره اسلامی بوده که درباره چگونگی بخیه زدن اعضای درونی بدن انسان مطالبی آورده است . او به تفصیل در این باره توضیح داده و از آرای جالینوس نیز در این زمینه یاد کرده است . رازی در دیگر کتاب خود المنصوری فی الطب که به نام کتاب المنصوری نیز شناخته می شود . مقاله ای را به شکستگیها و جراحات اختصاص داده و در آن به تفصیل به حجامت و فصد و شکستگیها پرداخته اما از آلات جراحی و فصد و حجامت ، سخنی به میان نیاورده است . مدتی کوتاه پس از رازی ، یعقوب کشکری ( متونی در نیمه دوم قرن چهارم ) به بعضی آلات جراحی چشم اشاراتی کرده که از آن جمله است : به کار بردن نوعی ابره( سوزن ) برای درمان پاره ای بیماریهای چشم ، استفاده از مبضع ( نیشتر) برای معالجه ( تحجر ) ورم رگهای دور قرینه چشم ، استفاده از مهت ، نوعی دیگر از نیشتر برای درمان التصاق ( چشبیدن دو پلک چشم در موضع کناری آن به یکدیگر و استفاده از صناره و مقراض ( قیچی ) و قمادین و منقاش( ابزاری شبیه موچین ) برای مداوای توثه

( گوشت زائد گوشه چشم ) و ثالول ( تورم پلک چشم ) در میان پزشکان متقدم دوره اسلامی علی بن عباس مجوسی اهوازی ( متوفی ربع آخر قرن چهارم ) نخستین کسی است که به مقوله جراحی نگاه علمی داشته و درباره ابزارهای جراحی مورد استفاده پزشکان دوره اسلامی اطلاعات مفیدی داده است . وی که کتاب خود کامل الصناعه الطبیه را به عنوان ذیلی بر الحاوی نوشته جراحی را به سه دسته جراحی عروق از جمله به استفاده از این وسایل اشاه کرده است : نخ ابریشم برای دوختن بریدگی رگها ، سناره ، منقاش ، کلبتین ( نوعی وسیله شبیه قیچی ) السبوکیه برای درمان بعضی بیماریهای چشم ، مقراض ، نوعی سوزن ، برای مداوای شتره (بیماری مهت ) برای مداوای آب آوردن چشم ، قاثاطیر برای درمان گیر افتادن ادرار در مثانه و چند وسیله برای خارج کردن جنین مرده از بدن مادر از جمله صناره و شراسیف . او همچنین درباره انواع وسایل داغ کردن زخم ( مکوی جمع آن: مکاوی) گزارش داده است. در میان چشم پزشکان اسلامی نیز علی بن عیسی کمال ( متفی 400 ) به استفاده از آلات جراحی برای درمان بیماریهای چشم اشاره کرده است . وی در بخشی که به برخی از بیماری چشمی از جمله سبل ( سرخ شدن بسیار زیاد چشم به واسطه پارگی رگها ) پرداخته و از بکار بردن مهت در معالجه این بیماری نیز یاد کرده است ، اما تنوع وسایلی که علی بن عیسی ذکر کرده با آنچه یعقوب کشکری در معالجه بیماریهای چشم از آنها یاد کرده قابل مقایسه نیست .

ابن سینا نیز درباره آلات جراحی مطالبی دارد از جمله برای معالجه گوشت زائدی که در بینی به وجود آمده از نوعی اره نخی سخن گفته که از گره هایی که با فاصله معین بر روی نخ ابریشمی زده می شد درست می شده است . این اره را به وسیله ابره ( سوزن ) تا انتهای حفره بینی وارد می کردند ، سپس با اره نخی گوشت زائد را می بریدند و بعد با استفاده از انبوبه ( لوله سربی ) دارو هایی برروی زخم می گذاشتند . ابن سینا همچنین برای معالجه ورم مثانه از وسیله ای به نام زراقه ( سرنگی برای داخل کردن دارو به مثانه مردان ) سخن گفته ، درباره کاربرد قاثاطیر برای درمان بیماریهای مختلف کاربرد کلبتین و صناره برای بیرون آوردن جنین مرده از شکم مادرنیز مطلبی آوره است .

اما مفصلترین و مهمترین گزارش درباره آلات و ادوات جراحی از آن ابوالقاسم زهراوی است . وی باب سی ام کتاب خود التصریف لمن عجز عن التالیف را به موضوع جراحی اختصاص داده و در آن مانند تقسیم بندی علی بن عباس مجوس اهوازی ، جراحی را به سه دسته تقسیم نموده و در سه باب ذیل باب سی ام به توصیف مهم ترین آلات و ادوات هر دسته پرداخته است .

در باب اول زهراوی داغ کردن ( کمی ) را شرح داده و بر اساس چگونگی درمان بیماریها از سر تا پا به وسیله داغ کردن به شرح آلات مخصوص داغ کردن هر یک از نقاط بدن نیز پرداخته و حدود سی نوع از انواع داغ کنها را برشمرده است . نکته در خور توجه آن است که وی برای نخستین بارتصویر آلات جراحی مورد بحث را نیز ترسیم کرده است . تقریبا در تمام نسخه های خطی موجود از این کتاب ، این تصاویر وجود دارند .

در باب دوم که درباره رگ زدن ، شکافتن و سوراخ کردن و مانند آن است ، زهراوی در این باب به توضیح درباره استفاده از حدود 150 وسیله جراحی پرداخته که از جمله آنهاست : انواع مبضع ( نیشتر ) برای گشودن پوست سر یا بریدن گوشت اضافی به وجود آمده در گوش ، مجموعه وسایلی برای جرم گیری دندانها ، انواع گازانبر ( کلابیب ) برای کشیدن دندان ، نوعی قیچی سرکج شبیه به انواع کلابیب برای بیرون آوردن زالو از درون گلو ، نوعی قیچی ( مقص ) برای ختنه کردن و نوعی لولب ، وسیله ای برای باز کردن دهانه رحم برای بیرون آوردن جنین .

زهراوی چاقویی مخفی ابداع کرده بود که برای باز کردن دملهای روی پوست به کارمی رفت و چنان طرح شده بود که باعث آزار بیمار نشود ، او ابزاری به نام (( مخدع )) را در 3 اندازه وصف کرده که طرح آن به صورت تیغی در دو ورقه خمیده متصل به یک دسته بود و تیغ را به دلخواه م یشد به درون برد یا بیرون کشید . زهراوی همچنین چاقوی جراحی کوچکی را توصیف و ترسیم کرده است که برای باز کردن غده ها ، می شد آن را بین انگشتان قرار داد به طوری که بیمار متوجه نشود . به نظر می رسد که او به کاهش نگرانی بیمار عصبی در مواردی که استفاده از چاقو ناگزیر بوده توجه داشته است .

در باب سوم که درباره شکستگیها است، یازده وسیله بررسی شده که از جمله سه نمونه مته (مثقب ) است، برای سوراخ کردن جمجمه انسان به منظور ترمیم بخشهای شکسته آن .

از بین پزشکانی که آثار خود را به زبان فارسی تالیف کرده اند بیش از همه سید اسماعیل جرجانی در مهم ترین اثر پزشکی خود ذخیره خوارزمشاهی از آلات و ادوات جراحی یاد کرده که از جمله آنهاست : نوعی وسیله به نام میل برای گشودن پلک چشم افرادی که قادر به گشودن چشم خود نیستند . صناره برای مداوای طرفه یا ناخنه که گوشت زائدی است که در گوشه چشم پدید می آید و منقاش و مهت برای درمان دیگر بیمارهای چشمی . جرجانی بیشتر به وسایلی اشاره کرده است که در درمان بیماریهای چشم به کار می روند . علاوه بر این به طور محدود به دیگر آلات از جمله ابزار داغ کردن نیز اشاره کرده است . به نظر می رسد آنچه در ذخیره خوارزمشاهی درباره استفاده از ابزار جراحی آمده همانهایی است که در آثار دیگر جراحان و پزشکان اسلامی نیز آمده و کمتر از مواردی سخن گفته شده که خود جرجانی آنها را تجربه کرده یا به کار بسته است . ازجمله آنچه جرجانی درباره نوع داغ کن فلزی مشتمل بر چند دایره تو در تو برای داغ کردن سرین نوشته ، تقریبا همان مطلب زهراوی در این باره است .

ابن بطلان پزشک و مولف بغدادی ( متوفی 458 ) نیز فهرستی از پاره ای آلات مربوط به کار جراحان بدون توجه به نوع و کاربرد آنها بیان کرده . همچنین به هنگام ذکر داستانی درباره آزمایش پزشکان ، از گروهی از وسایل جراحی شامل مدورات ، شفرات ، مزویات و حربات نام برده که در دیگر آثار پزشکی از آنها نامی نیامده است .

ابن زهر ( متوفی 557 ) نیز در کتاب خود التیسیر فی المداوه و التدبیر، از تعدادی از وسایل جراحی یاد کرده که از جمله آنها ، انبوبی از نقره برای درمان پاره ای بیماریهای معده و روده است . یکی از آخرین پزشکان دوران متقدم و دروه میانه پزشکی اسلامی که از آلات جراحی سخن گفته ، امین الدوله ابوالفرج بن موفق الدین معروف به ابن قف ( پزشک اهل شام متوفی 685 ) است که در کتاب خود العمده فی الجراحه به این ابزار اشاره کرده است از جمله به چند گونه ابزار داغ کردن و استفاده از چند چنگک ( صناره ) و نوعی کلبتین ( گازانبر ) برای در آوردن جنین مرده از شکم مادر .

در این روش ابتدا جنین مرده را تکه تکه کرده و سپس با این وسایل تکه ها را از شکم مادر خارج می کردند . از قرن هشتم به بعد پزشکی نویسان اسلامی ترجیح داده اند به جای ذکر آلات و ادواتی که در جراحی به کار می روند به بیان چگونگی عمل جراحی بپردازند . از این رو در متون پزشکی اسلامی این دوره به بعد کمتر درباره انواع آلات جراحی سخن به میان آمده و آثاری چون التصریف زهراوی که بخشی از آن به آلات جراحی اختصاص دارد دیگر پدید نیامده است .

در جلد اول از مجلدات سه گانه انوار ناصریه با نام تشریح البشر و توضیح الصور – که یکی از مهمترین آثار مربط به آشنایی ایرانیان با پزشکی جدید و اروپایی و بویژه فن جدید تشریح است ( تالیف محمد بن عبدالصبور ) در باره آلات جراحی سخن نیست اما در بخش کوچکی از کتاب مهمترین ابزارهای تشریح به اختصار معرفی شده است این کتاب یکی از مهمترین آثار دوره قاجار است که به معرفی مهمترین آلات وسایل تشریح اختصاص دارد .

گزارشهای معاصر درباره بررسی آلات جراحی در پزشکی دوره اسلامی عموما به بررسی باب سی ام التصریف زهراوی اختصاص دارد . یکی از قدیمترین گزارشها نوشته احمد عیسی بک است که به شرح کوتاهی از آلات مورد نظر زهراوی اختصاص دارد . او در این گزارش روی هم رفته 134 وسیله را معرفی کرده است .

عبدالطیف بدری در گزارش خود اگر چه بخش اصلی مطالب خود را از زهراوی اخذ کرده به دیگر آثار پزشکی و چشم پزشکی اسلامی از جمله کتاب الکافی فی الکحل نوشته خلیفه حلی نیز نظر داشته است . او یازده وسیله جراحی چشم و چشم پزشکی ، هفت وسیله درمان بیماریهای دهان و حنجره ، هشت وسیله مورد استفاده در بیماریهای زنان و زایمان و هشت وسیله مورد استفاده در درمان شکستگیها را برشمرده است .

مفصل ترین گزارش درباره وسایل جراحی پزشکی اسلامی از آن علی حسین شطشاط ( چاپ 1378 ش / 1999 ) است . او در این گزارش وسایل جراحی را به نه دسته تقسیم نموده است . بجز بخش مربوط به وسایل جراحی چشم . مهمترین منبع او نیز باب سی ام التصریف زهراوی است . شطشاط این آلات را به صورت زیر تقسیم کرده است:

1 - انواع داغ کنها

2- وسایل عمومی جراحی شامل انواع چنگکها صنانیر ، نشتر ها ( مباضع ) وسایل حجامت انواع وسایل حقنه و تنقیه سوزنها و کاردهای بسیار نوک تیز( مصابیر ) میلهای سرتیز ( مدسات ) نیشتر های حجامت ( مشارط ) انبرکها ( کلالیب ) لوله های جراحی ( انبوبه ها ) و مانند آنها

3-وسایل چشم پزشکی

4- وسایل دندانپزشکی

5- وسایل جراحیهای دهان ، حنجره و گوش

6- وسایل درمان شکستگیها

7- وسایل بیماریهای تناسلی و مجاری ادراری

8- وسایل مربوط به بیماریهای زنان و زایمان

9- وی بخش کوچکی را نیز به دیگر وسایل جراحی که در این تقسیم بندی نمی گنجیده اند ، اختصاص داده است . او در گزارش خود تصویر حدود 470 وسیله جراحی در پزشکی دوره اسلامی را برگرفته از کتاب زهراوی و دیگر منابع آورده است .

در بیمارستانهای قدیم بخش جراحی از بخش پزشکی جدا بود و در آن بخش همه گونه آلات و ادوات جراحی وجود داشت که شرح آنها در دایره المعارف های بزرگ طبی و در کتابهای تاریخ پزشکی و در کتب قدیم ایران درج شده و نمونه هایی از آن آلات و ادوات هنوز در موزه های بزرگ دنیا موجود است و از مشاهده آنها بویژه هنگامی که انسان قبلا در کتابها شرح اعمالی را که بوسیله آنها انجام می شد خوانده باشد ، بیننده را غرق در حسرت و شگفتی می کند .

زهراوی در مورد لزوم آلات و ابزار خاص جراحی معتقد بوده است که جراح باید انواع و اقسام ابزار ها را در دسترس داشته باشد و همچنین می گوید : هر اندازه که این ابزار ها برای پزشک زیاد تر باشد ، عمل او آسانتر و مرتبه او را نزد مردم والاتر می گرداند ، هیچ یک از ابزاری که در اختیار داری کوچک مشمار و بدان که روزی نیازت خواهد بود .

در این بخش نام و شرح استفاده تعدادی از آلات و ابزار حراجی که در کتاب التصریف زهراوی آمده است را برای آشنایی بیشتر در ادامه ذکر می کنیم .

انبوبه (cannula ) - لوله ای که یک سر آن را در گوش می کردند تا کرمی را که در گوش رفته بیرون کشند .

جفت(forceps) – موچین زراقه گونه ای که با آن ریشه دندان را بیرون می کشیدند .

زراقه( syringe ) سرنگی که با آن داروی مایع را وارد آلت تناسلی مرد می کردند تا مثانه را درمان کنند .

صناره(hook ) – چنگک یا قلابی که چشم پزشکان برای برگرداندن پلک چشم به کار می بردند .

فاس (pickaxe ) – تیرچه سر تیزی که از آن به جای نیشتر برای فصد استفاده می کردند .

قاثاطیر(catheter ) – یا مبوله ، لوله ای که برای بیرون آوردن ادرار وارد آلت تناسلی مرد و برای بیرون آوردن چرک وارد رحم زن می کردند .

کلالیب(forceps ) – انبرکی که با آن دندان را حرکت می دادند یا می کشیدند .

لولب (speculum )– ابزاری که با آن دهانه رحم را باز می کردند تا جنین را بیرون کشند .

مبرد (file )– سوهان گونه ای که با آن زیادتی و کجی دندان را می تراشیدند .

مبضع(scalpel ) – نیشتری که در موقع رگ زدن از آن استفاده می کردند .

مجرد(scraper ) – ابزاری که با آن چرکها و زردیهای اطراف دندان را پاک می کردند .

محجمه(cupping vessel ) – شیشه یا قاروره حجامان

درج المکامل – میلهایی که قداحان و چشم پزشکان آماده داشتند .

محقنه (clyster )– دستگاهی که با آن بیمار را تنقیه می کردند .

مجذع (deceiver )– ابزاری که پس از شکافتن غده با آن روی زخم فشار می دادند .

مدس (explorer )– میل سرتیزی که مانند نیشتر در شکافتن ورمها و غده ها به کار می بردند .

مدفع (thruster )– میلی که برای بیرون کشیدن تیر از آن استفاده می کردند .

مرود (probe )– میلی مانند سرمه کش که با آن پلک چشم را بالا می زند .

مسبار (probe)– ابزاری مانند (( مدس )) که چشم پزشکان در عمل آب آوردن به کار می بردند .

مقسط – ابزاری که با آن روغن یا داروی دیگری در بینی می ریختند . قطره چکان

مشداخ(cephalotribe ) – ابزاری که با آن سر جنین را فشار می دادند .

مشرط(scarifying scalpel ) – نیشتر حجامان (( المشرط الحجام کالمبقع المقضاد مقدمه الادب زمخشری ))

مشعب(drill) – ابزاری که برای خرد کردن و بیرون آوردن سنگ مثانه به کار می بردند .

مقدح (needle)– سوزنی که چشم پزشکان برای عمل چشم به کار می بردند .

مقص (scissors )– ابزاری مانند ناخنگیر که چشم پزشکان به کار می بردند .

منقاش(forceps ) – ابزاری مانند موچین که هنگام عمل میخچه از آن استفاده می کردند .

موسی(razor ) – تیغ دلاکی که با آن کودکان را ختنه می کردند .

مهت (scarping needle)– ابزاری که قداحان و چشم پزشکان در درمان سل ( خون آلود شدن رگهای چشم ) بکار می بردند . مرهمدان المراهم – مرهمهایی که برای گذاشتن روی زخمها آماده شده بود .

مرهمدان المراهم – مرهمهایی که برای گذاشتن روی زخمها آماده شده بود .

دست المباضع – نیشتر هایی که برای شکافتن اورام و غده ها آماده داشتند .

کلبات الضرس – انبرکهایی که برای کشیدن دندان بکار می بردند .

کلبات العلق انبرک سرکجی که برای بیرون آوردن انگل به کار می بردند .

زراقات القولنج– سرنگی که با آن داروی درمان قولنج را وارد بدن می کردند .

زراقات الذکر– سررنگی که با آن دارو ، وارد آلت تناسلی مرد می کردند .

ملزم البواسیر – آلتی که به وسیله آن بواسیر را استوار می کردند تا قطع کنند .

مخرط المناخیر – ابزاری که با آن گوشت زائد میان بینی را می تراشیدند .

منجل النواصیر ، ابزاری داس مانند که با آن ناصور ( گوشت زیادی بر مقعد ) را قطع می کردند .

قالب التشمیر ، ابزاری که پلک چشم را بالا می برد تا پزشک موی زیادی را قطع کند .

رصاص التثقیل ، پاره های سرب که برای سنگین ساختن فشار بر اعضا به کار می بردند .

مفتاح الرحم ، ابزاری که با آن دهانه رحم را برای اخراج جنین باز می کردند .

بوار االنسا ، ( مورد استعمال آن کامل روشن نیست )‌.

مکمده الحشاء : ابزاری که برای ضماد نهادن به کار می بردند .

قدح الشوصه : ظرفی که برای جذب هوا به کار می رفته است .

صنانیر السبل و الظفره : چنگک یا قلابی که چشم پزشکان در بیماری خون آلود شدن رگهای چشم و ناخنه به کار می بردند .

محکث الجرب ، ابزاری که با آن بیماری گری را خارش می دادند .

منشار القطع ، اره ای که با آن اعضای فاسد را می بریدند .

مهت القدح ، ابزاری که قداحان و چشم پزشکان به کار می بردند .

مجرفه الاذن ، آلتی که با آن گوش ر اپاک می کردند ، گوش پاک کن .

مبرالسلع ، ابزاری که با آن غده ها را می شکافند .

نام بعضی ابزار از جمله : قمادین الجرب ، مخشنه الکتف ، جمال الورک و نوار النسا ء در کتاب آمده است که موارد استعمال آن روشن نیست .

تعدادی از انواع داغ کنها ( المکاوی )‌

المکواه الزیتوینه داغ کن زیتونی

المکواه المسماریه داغ کن میخی

المکواه ذات المسکینی داغ کن دو تیغه

المکواه السکینیه داغ کن تیغی

المکواه الهلالیه داغ کن نو ماهی

المکواه المجوقه داغ کن میان تهی

المکواه ذات السفودین داغ کن دو میخه

المکواه ذات الثلاث سفاقیه داغ کن سه میخه

المکواه الثهی سیه المیل داغ کن میلی

المکواه المثلثه داغ کن سه دسته

المکواه العدسیه داغ کن عدسی( این داغ کن مخصوص دندان پزشکان است )

مکاول الطحال ، داغ کن هایی که مخصوص درمان طحال بوده است .

مولف کتاب گاهی انواع مختلف برخی از ابزارهای یاد شده را با تصویر آن ذکر می کند ، مانند صناره بسیطه ، صناره عمپاد ، صناره ذات ، مخطافین ، صناره ذات الثلاثه مخاطیف و مبضع برید ، مبضع ریحانی ، مبضع زیتونی ، مبضع فشل و مدفع مجوف و مشرط متوسط ، مشرط صغیر .

منابع و مأخذ

o کتاب مجموعه مقالات درباره طب سنتی ایران . مقاله جراحی در طب سنتی ایران نوشته ابو القاسم پاکدامن ص211-199

o کتاب تاریخ و اخلاق پزشکی دراسلام وایران تالیف و ترجمه دکتر مهدی محقق

مقاله جراحی در اسلام ص314-312

مقاله زهراوی و کتاب التصریف ص387-377

o کتاب محقق نامه ج 1

مقاله ابزار جراحی نوشته حسن تاجبخش

o مقاله اینترنتی خلاصه ای از پیشرفت عظیم مسلمین در انجام اعمال جراحی

o مقاله اینترنتی ابزار جراحی ،تاریخ علوم پزشکی ایران وجهان اسلام

o مقاله اینترنتی ابزار جراحی در قرن چهارم هجری + عکس

مولفین : هاجر ومریم ثمری